نوشتن دوباره، باز کردن راه تنفسی به مغزم!

مدتی است دوباره به این فکر افتاده‌ام که اینجا بنویسم. بیشتر بنویسم و بتوانم کمی ذهنم را آرام کنم، درونیات آن را مکتوب کنم و بلکه در این مسیر خرده‌فایده‎‌ای هم برای برخی داشتم. دلم می‌خواهد البته تجربه‌های روزمره، تفکراتم و تحلیل‌های شخصی از اتفاقات پیرامون خودم را بنویسم. قطعا در حال حاضر شاهد هیچ متن و محتوای تخصصی نخواهید بود. چون؛ حسابداری خوانده‌ام، به علوم اجتماعی و سیاسی، روانشناسی علاقه زیادی دارم. حوزه‌های اصلی که دنبال می‌کنم: موسیقی رپ

مشاهده مطلب

سرگرمی؟ تو جیباته!

حوصله‌م سر رفته

امروز میخوام دربارهٔ سرگرمی‌هایی بنویسم که اغلب تو جیبی هستند مثل موبایل، تبلت یا یک فلش چند گیگ پر از فایل سرگرم کننده؛ سرگرمی‌هایی که اگر کمی هوشمندانه باهاشون برخورد کنیم میتوانند کارکرد دوره‌های آموزشی رو هم برامون داشته باشند. ولی نمیخواهم در این جا به مقوله آموزش و… بپردازم. صرفاً بُعد سرگرم کنندگیشون رو میخوام مطرح کنم که تا جایی که میشه از جمله «حوصله‌‌ام سر رفت» استفاده نکنیم و بتونیم لحظات خودمان را به شکل مفیدتری سپری کنیم.

مشاهده مطلب

درباره نوشتن: همراه یک مربیِ خوب، یک صفحه Word کافی است!

زمانی تصور می کردم برای بیشتر و بهتر نوشتن نیاز به ابزار خاصی دارم و از آنجایی که ابزار من کامل نبود، دل به نوشتن نمیدادم. گاهی دفترچه خاصی می خریدم و در بهترین حالت یک صفحه در آن می نوشتم. یک فضای آنلاین ایجاد میکردم و نهایتاً یک پست در آن منتشر می شد. فلان خودکار را می خریدم و چند کلمه بیشتر با آن ننوشته بودم که مثلا میدیدم کلاهک/درپوش خودکار شکسته، میگفتم: خب با خودکاری که کلاهکش

مشاهده مطلب

خاموش کردن نوتیفیکیشن چگونه به ما در زندگی و کار کمک می‌کند؟

اولین عکس من در اینستاگرام

در این مطلب قصد دارم تجربه و نگاهم را نسبت به شبکه های اجتماعی مخصوصاً اینستاگرام توضیح دهم. لازم به ذکر است که من نه از دید کارشناس مسائل اجتماعی و روانشناسی درباره این موضوع صحبت میکنم و نه در جایگاه فنی از لحاظ نگاه تبلیغاتی و روابط عمومی. صرفا می خواهم تجربه شخصی ام را در استفاده و یا عدم استفاده از این پلتفرم اشتراک تصویر بیان کنم. در این مطلب نگاهم به اینستاگرام را به سه دسته اصلی:

مشاهده مطلب

تمام احساسی که از «ایران مال» گرفتم

مرکز خرید ایران مال| بازار بزرگ ایران

پنجشنبه هفته گذشته با لیلا رفتیم فیلم سینمایی قصر شیرین را دیدیم. به دلیل گذشت زمان زیادی از اکران فیلم، پردیس سینمایی ایران مال جزو معدود جاهایی بود که این فیلم را روی پرده داشت. از لحظه ورود به این مرکز خرید، حس خاصی داشتم. با توجه به اینکه بخش‌های زیادی از آن هنوز افتتاح نشده، همه راهروها خلوت بود. ما به دنبال پیدا کردن سالن‌های سینما بودیم که مردم را در حال عکاسی در جای جای مسیر دیدیم. اگر

مشاهده مطلب

خرده‌فروشی ترقه، اولین تجربه شراکت تجاری

این تصویر دیوار پشتی مدرسه‌ی آزادگان است. من‌ دوره‌ی راهنمایی را اینجا درس خوانده‌ام. مدرسه‌ای در منطقه ۱۶ تهران. چه روزهایی داشتیم آن روزها و نمی‌دانستیم مسئولان مدرسه چه قرنطینه‌ای برایمان درست کرده‌اند. اولین شراکت تجاری من هم مربوط به همین روزهای #چهارشنبه‌سوری می‌شود. به دلیل نزدیکی مغازه‌ی پدرم به چهار راه مولوی، مرکز پخش لوازم آتش‌بازی و ترقه من دسترسی به منابع خوبی داشتم. از آنجا ‌تی‌ان‌تی میکی‌ماوس می‌گرفتم بوکسی و با بهنام سیفی تقسیم می‌کردیم در محله‌مان خرده

مشاهده مطلب

درباره‌ی عروسی‌های مختلط و مرد/زن جدا

یه مدتی هست که تو تایم لاین من خیلی ها در مورد مدل عروسی گرفتن زن/مرد جدا و مختلط نظر میدن. چند روز پیش یه نفر نوشته بود: بیایید هر چی عروسی مرد و زن جدا دعوت شدید نرید و اعتراض کنید و … خواستم بگم خوش به حالتون که حق انتخاب دارید بین عروسی‌هایی که دعوت می‌شوید، برای شما هر دو مدلش هست. ما جزو اقوامی هستیم که نه تنها عروسی‌های مختلط رو کلی اخی میدونن (ترک) بلکه اونقدری

مشاهده مطلب

چرا این وبلاگ ایجاد شد؟

من اولین وبلاگ خودم رو آذر ۱۳۸۶ ایجاد کردم! بعد از اون وبلاگهایی زیادی راه اندازی کردم و بستم. اغلب یا دلنوشته های تینیجری من بود، یا کپی پیست. اون زمان که وبلاگ رو ایجاد کردم، وبلاگهای حرفه ای زیادی بودن که دنبالشون میکردم و میتونستم الگوهای مناسبی از بین اونها برای خودم انتخاب کنم. اما خب به هر جهت نکردم و اینقدر این شاخه اون شاخه کردم که الان رسیدم به این وبلاگ. حالا کم کم از وبلاگها یا

مشاهده مطلب

فوتر سایت

سایدبار کشویی

توییت‌ها

نمایش توییتر شما در بخش تنظیمات به درستی ست نشده است. لطفا به آدرس https://apps.twitter.com برید و با استفاده از توکن جدیدی که میسازید، در بخش تنظیمات تم رایتینگ، این امکان را فعال کنید